خیلی وقت بود که با خودم فکر می کردم، اون چه چیزیه که آدمها رو به هم نزدیک می کنه؟ شباهت افکار؟ تفاهم در علاقه مندیها؟ تشابه در چیزهایی که ازشون لذت می بریم؟ حرف مشترک؟ گذشته مشترک؟ دونستن خصوصی ترین مسائل همدیگه؟ هم مسلک بودن؟ اعتقادات معنوی مشابه؟ ...
مدتی بود که راجع بهش با دوستم مریم هم زیاد صحبت می کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اون چیزی که آدمها رو به هم نزدیک میکنه دوست داشتن طرف مقابل و دادن آزادیه (به صورت دوطرفه)
البته شاید اکثر کسانی که بعد از شنیدن این نظر سرشون رو به نشانه تایید تکون می دن به این فکر می کنن که، اگر توی رابطه شون با دیگران محبت و دوست داشتن وجود دشته باشه و طرف مقابل هم بهشون آزادی بده خیلی خوبه و به نظر من عده کمی هستن که به این فکر کنن که رابطه ای خوبه که در عین وجود علاقه، خودشون به دیگری آزادی بدن، منظورمو خوب گفتم؟
اکثرا آدمها دنبال گرفتن چیزهای خوب هستن و خیلی کم به فکر بخشیدن اون به دیگری هستن.
به نظر شما مهمترین عاملی که آدمها رو به هم نزدیک می کنه چیه و چرا ما از آزادی که دیگران به ما می دن لذت می بریم اما در بخشیدن اون سخت گیریم؟
توضیح: منظورم از آزادی اینه که آدمها رو همونطور که هستن بپذیریم.
دختر بهار نازنین
خوشحالم که اینجا داره خیلی سریعتر از بلاگ من به روز میشه!
این بار هم نوشته ات مثل همیشه عالی بود.
من با نظرت موافقم. احترام گذاشتن به آزادی و حریم خصوصی بر عکس چیزی که شاید خیلی ها تصور می کنند نه تنها آدمها رو از هم دور نمیکنه که باعث نزدیکی فوق العاده ای هم میشه. وقتی اون موقع ها داشتم در مورد آزادی معنوی مطالعه میکردم نمیدونستم که این رو میشه به همه جنبه های زندگی تعمیم داد و نتیجه مثبت گرفت. اما الان دارم عملا میبینم که این کار شدنیه و نتیجه اش چقدر لذت بخشه
اما انجامش به اندازه گفتنش آسون نیست. ما آدمها به نظر من علاوه بر اینکه در دادن آزادی به دیگران مشکل داریم خودمون هم نمیتونیم آزادی رو تحمل کنیم! پذیرفتن آزادی مستلزم قبول یک مسئولیت بزرگه که اکثرمون دوست نداریم به عهده اش بگیریم و بهای آزادی رو بپردازیم
راستی یاد شعر معروف مارکوت بیگل افتادم:
عشق ما نیازمند راهایی ست نه تصاحب
در راه خویش ایثار باید در انجام وظیفه...
متشکرم به خاطر نظر جالب و زیبات دامون جون
hoohooo manam 2khtare baharam:d
دختر بهار عزیز
بازم که نیستی دختر خوب!
منم این روزها زیاد وقت برای نت اومدن ندارم اما بازم بهت سر میزنم و دلم می خواد نوشته های زیبات رو بخونم
اگه از ته دل بتونیم به عقاید هم احترام بذاریم و به آرامش هم توجه کنیم باعث نزدیکی می شه .. فک کنم یه جورایی همون آزادی دادن به نظر دیگریه ...
ممنون پیشم اومدی:) بازم سر بزن
دقیقا درسته .. دوست داشتن واقعی یعن یاینکه اون شخص را فقط به خاطر خودش دوست داشته باشیم و در عین حال آزادی اون طرف را هم در نظر داشته باشیم ...
برکت باشد
هیچم اینطور نیست

یعنی چی؟ زن باید مطیع شوهرش باشه.این حرفا کدومه؟
حالشو ببر
میبینم که وسعت قلب زیادی داری و کلک من کارگر نیافتاد.
التماس میکنم بیای وبلاگ ما هم سر بزنی.
موافقم اما در مورد من فکر می کنم برعکسه یعنی من دیگران رو همونجوری که هستند قبول دارم اما ...