حوصله ام سر رفته؛ روی مبل لم می دهم و تلویزیون را روشن می کنم. از کانال یک به پنج و دوباره برمی گردم روی کانال یک.
مجری برنامه دختر جوانیست؛ می گوید:سال گذشته ۶۷٪ قبولی دانشگاها را دختران تشکیل داده اند. جوری این جمله را می گوید که اول فکر می کنم دارد به این مساله افتخار می کند. مجری دیگر که او هم دختریست جوان می گوید: سوال اینجاست که چرا قبولی دختران در دانشگاهها اینقدر افزایش یافته است؟
مکث می کند و دختر اولی دوباره می گوید: یا اینکه چرا قبولی پسرها در دانشگاه تا این حد کاهش پیدا کرده است؟
هردو سکوت می کنند و مصاحبه های مردمی پخش می شود. دختری چادری که خود امسال یکی از داوطلبان کنکور بوده به این سوال ایندو اینطور جواب می دهد: خب؛ به خاطر سربازی. پسرها امکان شرکتشان در کنکور محدود است ولی دخترها تا هروقت که بخواهند می توانند کنکور بدهند.
پسری که از وضع موجود بسیار ناراضی به نظر می رسد می گوید: روز خواستگاری نمی پرسند چقدر درس خواندی. می پرسند چقدر پول داری. خب؛ پسرها مسئولیت یک خانواده را باید بعهده گیرند و سریعتر جذب بازار کار می شوند. . . نظرهای مشابه دیگری پخش می شوند و دوباره تصویر دو دختر مجری. اولی خطاب به دومی می گوید: تو با سهمیه جنسیتی موافقی؛ که ۵۰٪ دخترها شانس ورود داشته باشند و ۵۰٪ هم پسرها؟ دومی کمی فکر می کندو می گوید: نه! حالا که دخترها اینقدر خوب درخشیده اند برای چه باید چنین سهمیه ای وجود داشته باشد؟ مگر نمی دانی قبل از انقلاب درصد ورود به دانشگاهها دقیقا برعکس بوده و کمی پیش از آن حتی دختران اجازه تحصیلات مقدماتی را هم نداشته اند.
بعد مصاحبه با زنانی که در سالهای ۶۰ و قبل از آن وارد دانشگاه شده اند پخش می شود. از سختی مسیری که تا ورود به دانشگاه طی کرده اند می گویند و از تعداد کم دختران دانشگاه در آن زمان. . .
من در حین تماشای این برنامه با خودم فکر می کنم: این سهمیه پنجاه درصدی هم فکر بدی نیست. چون تعداد زیادی از دختران فارغ التحصیل از دانشگاه؛ بعداز اخذ مدرک؛ خانه نشین شده و عملا از درسی که خوانده اند بهره چندانی نصیب جامعه نمی شود.
مصاحبه ها همینطور پخش می شوند با نظرهای مختلف و مصاحبه با یک مقام مسئول که اعلام می کند: هنوز چنین طرحی برای تصویب مطرح نشده است.
من همینطور در ذهنم دارم اطلاعات را بالا و پایین می کنم که آیا این کار مفیدست یا نه که برنامه بعدی شروع می شود. این یکی خیلی جالب تر است.
ادامه دارد. . .
مشکل آخه یکی دوتا نیست! میدونی اینجا بیشتر بجای اینکه بخوان مسئله رو حل کنن سعی میکنن صورت مسئله رو پاک کنن.. بجای اینکه راه را برای ورود به دانشگاه و ارتقاء کیفی دانشگاه رو هموار کنند سعی میکنند سهمیه بندی کنند! خب البته هم بد نیست! چون دیگه وقتی دختر و پسرها بجای درس سرشون به چیز دیگهای گرم باشه دیگه فکری به سرشون نمیزنه و ....
انتخاب در این نظام نقشی نداره و حکومت به خود این اجازه را میده که در تمام ارکان زندگی مردم دخالت کنه حتی انتخاب شغل و تحصیل محدودیت جزئی از جامعه ماست
اینجا همه چیز عجیب است و شاید مهم ترین اولویت این است که مردم دغدغه خاطر داشته باشند.
راستی آن اتفاق یک اشتباه نبود، یک معجزه بود.
ممنون از تبریکت نازنین ... متنت راجع به مادر خیلی به دلم نشست ...
راستی باهات خیلی موافقم ... روزای خوب زندگی رو باید ساخت ... باید زندگی کرد و باید لذت برد .... ممنون از لطفت (:
نمی دونم شاید اصلا بهتر باشه دخترا درس نخونن و از خونه هم بیرون نیان!!! اینجوری خیال خیلیها راحت میشه. خیلی هم از مشکلات مملکتی هم حل میشن!!
سلام دختر بهار .........
خوشحالم که به روز کردی ....
کنکور .. اصلا دوستش ندارم ..
اسفند کنکور دارم ....
با اون پسر بیچاره هم موافقم این روزها کی می گه چقدر درس خوندی .. اگه هم بگن می گن حالا کهانقدر درس خوندی چی داری ؟؟؟؟
روزگار سختی است نازنین ....
موفق باشی
من هم به روز هستم و منتظر حضورت .....
مرسی که سر زدی و از مطالب جالبی که در مورد پستم نوشتی. اون همه مطلب رو از کجا پیدا کردی؟:-)
در مورد پستی که نوشتی خوب چه اشکال داره خانومای باسواد بیرون کار کنند و آقایون کم سوادتر از بچه ها نگهداری کنن؟ سهمیه دختر پسر هم لازم نیست.
سلام
مثل همیشه با اومدنت و حرفای قشنگت شرمندم کردی
منم دوست دارم نوشته های تو رو بخونم. چرا اینهمه دیر به دیر آپ میکنی؟!
در مورد راه درست آره به نظرم برای هر انسانی تنها یه راه درست وجود داره که اونو به مقصد نهایی میرسونه. فقط یه راه. بقیه یا بیراهست یا تو یکی از شهرهای بین راهی به پایان میرسه!!