نمی دونم چرا جدیدا اینجوری می خونم تابلوها رو.
چند هفته پیش دم یه مغازه میوه فروشی دیدم نوشته٬ شاتوت درکه٬ گِرد؛ و تازه٬ بعد کلی تعجب کردم که تازه بودنش اوکی حالا گرد بودنش گفتن داره! که یهو متوجه شدم داستان چی بوده
گردوی تازه!
بعد همین چند روز پیش تو بازار تجریش روی یه تابلو دیگه دیدم نوشته ساقی ِ دست نخی!٬ آره خب در واقع نوشته بود ساق ِ دست ِ نخی...
نمیدونم چرا ذهنم جدیدا اینقدر فانی شده!
سلام دختر بهار . .بعضی پستاتو دیدم . . جالب بووود . .
اگه خواستی یه گردشی داشته باشی حتما به منم سری بزن !!!
خوش می گذره ها . . یاعلی
فانی بودن که گوده
سلام نظر درباره این پست اینکه اینجوری که شما نوشتیده همه فکرشون جای دیگه میره که برای ..... هست
وبلاگ خوب و جالبی داری
خوشحال میشم از وبلاگم دیدن کنید
در انتظار نظر زیبای شما هستیم.