این روزها

امروز خودمو مجبور به نوشتن کردم. نوشتن هم مثل هر مهارت دیگه ای بعد از مدتی که ازش فاصله بگیری از دست میره یا لااقل ضعیف میشه. مهمتر از نوشتن فکریه که تبدیل به یک نوشته میشه. وقتی می خوای بنویسی مساله رو خیلی دقیق تر و از زاویه های مختلف بررسی می کنی. یه پیوند ناگسستنی بین ذهن(فکر) و روح و روان وجود داره و تاثیر مستقیم همه اینها بر لحظه لحظه زندگی.

بی برنامگی مشکل اصلی این روزهای منه٬ یه مقدارش مقطعیه و یه مقدارش هم ریشه ای تره.

اما تعطیلات من قبل از اینکه خسته کننده بشه خیلی خوب بود. بعد از مدتها فرصتی شد تا با دوستام وقت بگذرونم.

...

مدتها بود منتظر اومدن فیلم همیشه پای یک زن در میان است بودم. خب این فیلم هم به روی پرده سینما اومد. چیزی در موردش نمی گم شاید بخواید برید ببینید. من ازش خوشم اومد٬ اما بنظر من بیشتر از یک فیلم شبیه یک انتقادنامه تصویری بود. در ضمن بازی رضا کیانیان شگفت انگیز بود.

...

برای اولین بار من سانس نه و نیم تا یازده سینما رفتم. برای فیلم مارادونا٬ اسطوره فوتبال برای من و خیلیای دیگه. علاقه من به فوتبال و تیم آرژانتین با سحر شدن من در برابر بازی خیره کننده مارادونا همراه بود. شاید دوازده سیزده سال پیش.

فیلم در مورد زندگی دیه گو مارادونا از کودکی تا سال ۲۰۰۴ هست. هر چند من قبلا کتاب زندگینامه اش رو به قلم خوش خونده بودم اما از دیدن فیلم خیلی لذت بردم.

...

چند شب پیش که با یکی از دوستام رفته بودم بام تهران و به عادت همیشه رفتیم تا منظره شهر رو از بالا نگاه کنیم. رفتن برق منطقه به منطقه از اون بالا خیلی جالب بود!

...

این بود کارهای مفید من در این چند روز. و اما جمله امروز:

عشق حقیقی نسبت به خدا به معنای اشتیاق خدمت به مخلوقات اوست.

نظرات 4 + ارسال نظر
محبوب سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:49 ب.ظ

به به عجب خوب کاری کردی:)
من هم خیلی دوست دارم این فیلم رو ببینم از وقتی این جمله رو تو کتاب دوما خوندم(‌تکیه کلام اون کار آگاهه بود ) به این نکته دقت کردم و تقریبا ۹۹.۵ درصد درسته :)
جمله امروز هم بسیار زیبا بود کاش میتونستیم بهش عمل کنیم و معنای عشق حقیقی رو دریابیم

انیس جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:36 ق.ظ http://kangaroosland.blogfa.com/

از همه بامزه تر منظره برق رفتن از اون بالا بود

دامون جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.damun.blogsky.com

خوشحالم که بلاخره این روزه سکوت شکست! و خوشحالترم که میبینم این روزهایی که نبودی اوضاع کم و بیش خوب بوده. منم عاشق کار کردن به صورت پروزه ای ام اما خوب کار اینجوری این بی کاریهارو هم داره و البته حرف و حدیثهای مخصوص خودش رو. در مورد فیلمهای ایرانی خیلی وقته گذاشتمش کنار. و سینما هم همین طور. خیلی کم میرم اونم نه به خاطر فیلم فقط به خاطر اینکه با دوستان باشم. و این روزها باز هم کمتر پیش میاد.
تابستون حوصله آدم رو سر میبره
کاش زودتر تموم بشه و دوباره فصل کار و درس بیاد
فعالیت بیرونی باعث میشه آدم مشکلات درونیش رو کمی فراموش کنه.
بازم آپ کن. نری دوباره 2 ماه دیگه بیایی!!!

مرسی دامون عزیزم
در مورد فعالیتهای بیرونی که بهش اشاره کردی یه جمله زیبا از پال توئیچل هست:
این تلقی درستی نیست که لازمه پیشرفت(معنوی) برخورداری از اوقات فراغت است٬ چون آنانکه مشغله شان از همه بیشتر است٬ حقیقت الهی را به اعماق آگاهی خود می کشند.
این جمله برای منکه ثابت شده.
اگه برای سینما رفتن مشاوره خواستی روی من حساب کن. برعکس تو من زیاد سینما میرم:D
قول میدم منظم تر آپ کنم.

سارا پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ب.ظ http://woodenhorse.blogsky.com

سلام دوست خوبم
که اولین کامنت را گذاشتین
از این که این قدر سبز هستی ممنونم
آره حقیقت اینه که "و رهایی..."

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد